اتحادیه اروپا برخلاف روندی که معمولاً با اجماع اعضا، تصمیم میگرفت، با رای اکثریت سهمیه بندی مهاجران را تصویب کرد. بر این اساس، جریمه مالی که «دو هزارم درصد تولید ناخالص ملی» خواهد بود بر اعضایی که از پذیرش مهاجران خودداری کنند اعمال خواهد شد. محاسبهٔ چنین فرمولی خود، احتمالاً جای کلی بحث و شک دارد.
اما از این مهمتر، چنین طرحی بناست از طرفی جان انسانها را نجات دهد و از طرف دیگر بار ورود ناگهانی تعداد زیادی پناهجو/مهاجر را از دوش تنها یکی دو کشور بردارد. به نظر نتیجهٔ خوبی است.
با این حال، این آغاز ماجراست. در تمام کشورهای اروپایی، تعداد قابل توجهی از جمعیتِ هرکدام از اعضا، مخالف پذیرش این مهاجران (یا بطور کلی مهاجران) هستند. در کشورهایی چون جمهوری چک، لتونی، مجارستان، استونی، ایتالیا چنین تمایلی مورد وفاق اکثریت جامعه است.
بااهمیت ترین چیزی که مهاجر در کشور پذیرنده بدان نیاز دارد، حس امنیت و برخورداری از پشتیبانی حقوقی (برابر با شهروندان باسابقهتر) از جانب دولت است. کشورهایی که هم دولت و نظرسنجیها آشکارا مخالفت خود را با این روند اعلام میکنند، عموماً فاقد ساختار حقوقیِ کارآمد جهت پذیرش و محافظت از پناهجویان هستند.
در نتیجه، تحمیل چنین مصوبهای توسط اتحادیه به این کشورها، به گمان من، بزودی روزگار نه چندان خوشایندی را برای پناهجویان فرستاده شده به کشورهای مخالف رقم خواهد زد. خبرهایی چون آزار و اذیت مهاجران در خیابانهای (معمولاً شرق) اروپا قبلتر هم شنیده شده، و ازین پس ممکن است به وضع مخاطره آمیزی صعود کند. میشود این توئیت وزیرکشور چک – «به زودی تشخیص خواهیم داد که پادشاه عریان است. امروز عقل سلیم شکست خورد» – را به صورت (پیش بینیِ) یک تهدید خواند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، شبح (نوعی از) نزاع داخلی اروپا را فرا میگیرد، اول، آنطور که آغاز شده است، نزاعی میان دولت-ملتهای مخالف با دولت-ملتهای موافق، و بعد از آن مهمتر، نزاعی هم میان پناهندهٔ فاقد امنیت و بومیِ در معرض انتقام.